جستجو برای:
سبد خرید 0
  • صفحه اصلی
  • دوره های آموزشی و محصولات
  • دریافت نوبت مشاوره
  • درباره ما
  • خدمات ما
  • ارتباط با ما
هنگامه عسگری

ورود

دو × سه =

گذرواژه خود را فراموش کرده اید؟

ثبت نام

3 + 6 =

داده های شخصی شما برای پشتیبانی از تجربه شما در این وب سایت، برای مدیریت دسترسی به حساب کاربری شما و برای اهداف دیگری که در سیاست حفظ حریم خصوصی ما شرح داده می شود مورد استفاده قرار می گیرد.

  • 02126761488
  • info@hengamehasgari.com
  • درخواست نمونه قرارداد دانلودی
  • دریافت نوبت مشاوره
هنگامه عسگری
  • هنگامه عسگری
    • درباره ما
    • همکاران ما
    • گالری تصاویر
  • مطالب حقوقی
    • مقالات
    • ویدیوهای حقوقی
    • پادکست های حقوقی
    • اخبار حقوقی
  • خدمات حقوقی
    • نمونه قراردادهای تنظیمی
    • اشتراک سالانه خدمات
  • دوره های حقوقی
    • محصولات حقوقی
      • کتاب حقوقی
      • پکیج جامع قراردادنویسی به همراه ورکشاپ عملی
      • دوره جامع قراردادنويسی و آشنايی با قراردادها
      • فیلم وبینار اصول مذاکرات قراردادی
      • اصول قراردادها در کسب و کارهای نو پا
    • دوره های در حال ثبت نام
      • ورکشاپ تمرینی قرارداد نویسی
      • وبینار
    • گزارش دوره های برگزارشده
  • درخواست مشاوره آنلاین
آخرین اطلاعیه ها
جهت نمایش اطلاعیه باید وارد سایت شوید
شروع کنید
0

وبلاگ

چک بدون ضمانت دامن شما را خواهد گرفت

1 شهریور 1398
ارسال شده توسط هنگامه عسگری
مقالات حقوقی
چک بدون ضمانت

چک بی محل یا چک بدون ضمانت دودمان بسیاری از کسب وکار های تازه را می گیرد. به طوریکه باید تمام اموال را به خاطر یک کاغذ که اعتباز قضایی دارد فروخت ! درادامه همراه باشید.

داستان تلخ چک های بدون ضمانت را همه ما شنیده ایم. اما این داستان هم شنیدن دارد : 

مغازه جدید را تازه اجاره کرده و امیدوار بودم سر و سامانی به وضع زندگیم بدهم. جنس‌هایم را (که خیلی هم نبودند) با خوشحالی در ویترین میچیدم و وجودم سرشار از امید به روز‌های خوب بود. تنها مسئله ای که من را نگران می‌‎کرد انتخابات ریاست جمهوری پیش رو که جار و جنجال زیادی به همراه داشت بود. بازاریان اعتقاد داشتند که اگر کاندیدای مورد حمایت بازار رای نیاورد، رکود زیادی بر بازار حاکم می‌شود. این مسئله فکر من را هم درگیر کرده بود و هر روز که به انتخابات نزدیک می‌شدیم نگرانی‌های من از این بابت بیشتر می‌شد.

روز موعود، با خوشحالی شناسنامه‌ام را برداشته و در انتخابات شرکت کردم و منتظر نتایج باقی ماندم. شب هم درست و حسابی خوابم نبرد و فردا صبح زود بعد از خواندن نماز بلافاصله تلویزیون را روشن کردم تا نتیجه را بررسی کنم. متاسفانه نتایج اول شمارش آرا، برتری رقیب را نشان می‌داد و اختلاف هم به اندازه‌ای بود که دیگر امیدی برای تغییر نتیجه باقی نماند. کمی ناراحت شدم اما خودم را امیدوار نگه میداشتم که شاید پیش بینی‌های رکود درست از آب در نیاید و برعکس کار و کاسبی بهتر هم بشود.

چند وقتی از انتخابات و هیاهوی آن گذشته بود و متاسفانه اوضاع بازار تعریفی نداشت و روز به روز بدتر هم می‌شد. در این بین یک مشتری به نام پیمان داشتم که هر از چند گاهی برایم جنس با قیمت مناسب هم می‌آورد. کم‌کم رابطه ای دوستانه بین من و پیمان شکل گرفته بود و تقریبا هفته‌ای یک بار همدیگر را ملاقات می‌کردیم. پیمان خودش را مامور تعزیرات معرفی کرده بود و می‌گفت این جنس‌ها، جنس‌های قاچاقی است که از بازار جمع می‌کنند.

بعد از دو سه ماه آشنایی با پیمان، یک روز پیشنهادی بهم داد که به نظرم خوب و پر منفعت می‌آمد. پیمان گفت، اخیرا مقدار زیادی جنس از بازار جمع کرده و میخواهند آن‌ها را به مزایده بگذارند و او می‌تواند بخشی از این اجناس را با قیمت مناسب برای من بخرد. فقط بایستی پول نقد داشته باشد تا بتواند به موقع اقدام کند. به من پیشنهاد کرد هرچقدر می‌توانم پول نقد جمع کنم تا اجناس بیشتری با قیمت بسیار مناسب برایم تهیه کند.

دو سه روزی به حرف‌های پیمان فکر کردم و با توجه به وضع بازار قانع شدم که پیشنهادش را بپذیرم. خلاصه هرچه پول داشتم جمع کرده و از هرکسی هم که می‌شناختم پول قرض کردم تا اینکه حدود ۵۰ میلیون تومان تهیه شد.

روزی که با پیمان قرار گذاشته بودم خیلی سعی کردم که رو در بایستی را کنار بگذارم و چیزی بابت ضمانت از وی اخذ کنم. در نهایت وقتی که میخواستم پول‌ها را بدهم سرم را پایین انداختم و گفتم: «پیمان جان خودت وضع بازار رو میدونی و از اوضاع مردم باخبری برای همین طبق عرف بازار چک ضمانت یا سفته‌ای بابت ضمانت به من بده تا من هم خیالم راحت باشد.»

پیمان هم بدون اینکه خم به ابرو بیاورد چک ضمانت به مبلغ ۵۰ میلیون تومان نوشت و امضا کرد و بدون تاریخ تحویل من داد و من هم خوشحال از اینکه چیزی بابت ضمانت گرفته‌ام ۵۰ میلیون تومان به پیمان دادم.

دو سه هفته ای گذشت و خبری از اجناس پیمان نشد و من هم با تلفن همراهش تماس گرفتم و جویای اجناس شدم. پیمان گفت: « قرار است کار واگذاری اجناس کمی با تاخیر انجام شود و احتمالا طی یکی دو هفته آینده نهایی می‌شود» بعد از دو هفته مجددا تماس گرفتم و پیمان هم همان دلیل اول را تکرار کرد.

چند ماهی گذشته بود و از صحبت‌های پیمان به این نتیجه رسیدم که ظاهرا خبری از جنس نیست. برای همین خواستم که ۵۰ میلیون تومان را برگرداند اما پیمان با بهانه‌های مختلف از این کار هم طفره می‌رفت.

با چند نفر از دوستانم مشورت کردم و به این نتیجه رسیدم که روی چک تاریخ بنویسم و آن را برگشت بزنم و از این طریق پولم را طلب کنم. همین کار را هم کردم و بعد از برگشت زدن چک حکم جلب پیمان را گرفتم و تلاش کردم محل کار و رفت و آمدش را پیدا کنم.

بعد از یک ماه جست و جو محل کار پیمان را پیدا کردم و با تعدادی از دوستانم نقشه‌ای کشیدیم که بتوانیم در زمانی مشخص مامور کلانتری را برای دستگیری اش بیاوریم. در نهایت برنامه‌ریزی دقیق جواب داد و در لحظه‌ای که پیمان سوار بر ماشین قصد خارج شدن از پارکینگ محل کارش را داشت مامور کلانتری را جلوی چشمانش سبز کردیم. خیلی جا خورد، و از مامور خواست، جلو محل کارش به دست‌هایش دستبند نزند. مامور هم به من نگاه کرد و بی اعتمادی را از چشمانم خواند و بعد با خونسردی دست‌های پیمان را بست و همگی راهی کلانتری شدیم.

پیمان با گذاردن وثیقه از شرکت خارج شد و در ادامه مدعی شد چِکَش دست من امانت بوده و من با تاریخ زدن چک از آن سوء استفاده کردم و با بی شرمی تمام از من به جرم خیانت در امانت شکایت کرد. من هم این مسئله را تکذیب کردم و قرار شد چک توسط کارشناس بررسی شود. کارشناس هم با تایید اینکه تاریخ چک با خودکاری دیگر و در زمانی متفاوت با دیگر قسمت‌های چک ثبت شده است، باعث شد چک از مسیر کیفری خارج و جنبه حقوقی پیدا کند.

شکایت پیمان بابت خیانت در امانت به نتیجه نرسید و قاضی من را تبرئه کرد اما من هنوز به دنبال پول از دست رفته‌ام بودم. بعد از ماجرای پیش آماده، آن چک ضمانت را به صورت حقوقی پیگیری کردم و منتظر دادگاه مربوطه شدم.

دادگاه بعد از حدود یک سال حکم صادر کرد و پیمان که کارش را خوب بلد بود در دادگاه حکم اعسار گرفت و قرار شد بیست میلیون تومان به صورت یکجا و مابقی را ماهیانه مبلغ یک میلیون تومان پرداخت کند تا کل مبلغ ۵۰ میلیون تومان تسویه شود.

از این حکم آن هم بعد از حدود دو سال خیلی عصبانی شدم چرا که هیچ دردی را از من دوا نمی‌کرد و بین تعداد زیادی طلب کار که به همه آن‌ها وعده رای دادگاه را داده بودم، گیر افتادم.

در راه مغازه به این فکر میکردم که کاش به جای صحبت با دوستان و همکارانم و گوش دادن به حرف آن‌ها با یک وکیل مشورت کرده بودم و یا حداقل بعد از ایجاد مشکل به یک وکیل مراجعه می‌کردم.

نظر شما درباره چک بدون ضمانت چیست؟ چه دردسر هایی دارد؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • اخبار حقوقی
  • پادکست های حقوقی
  • حقوق کاربردی قراردادها
  • خبرهای فوری
  • دانلود رایگان محصولات حقوقی
  • دوره های برگزار شده حقوقی
  • دوره های در حال برگزاری
  • مقالات حقوقی
  • موفقیت در کسب و کار
  • ویدیوهای حقوقی
  • محبوب
  • جدید
  • دیدگاه ها

هنگامه عسگری

با آگاهی بخشی موضوعات حقوقی، کمک می‌‎کنیم تا کسب‌وکار و شرکتی سودآور، معتبر و موفق داشته باشید. کافی است فقط همین الان با واحد ارتباط با مشتریان ما تماس بگیرید و اولین وقت مشاوره رایگان را دریافت کنید.

  • تهران، سعادت آباد، میدان کاج(طهرانی مقدم)، بلوار سرو غربی، بعد از کوچه مروارید، ساختمان نگین سرو، طبقه دوم، واحد 7
  • ۰۹۱۲۸۴۹۸۰۲۵
  • 02126761488
دسترسی سریع
  • صفحه اصلی
  • مقالات حقوقی
  • خدمات حقوقی
  • مشاوره حقوقی
  • درباره ما
  • ارتباط با من
خبرنامه

چیزی را از دست ندهید، ثبت نام کنید و در مورد شرکت ما مطلع باشید.

1395 - 1401 © تمامی حقوق برای مجموعه حقوقی هنگامه عسگری محفوظ می باشد. طراحی و پشتیبانی سایت توسط طراح وب

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی
ارسال به ایمیل
https://hengamehasgari.com/?p=3351
علاقمندی ها 0
صفحه علاقمندی های من ادامه خرید
مرورگر شما از HTML5 پشتیبانی نمی کند.